دلتنگم اقاجون دلتنگه دلتنگم با پای پیاده زدم به جاده کوله بارم غم
دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری
وقتی نمانده است برایش برادری
تا نیزه ات زدند زمین خورد خواهرت
با تو چه کرده اند در این روز اخری
از صبح یکسره به همین فکر میکنم
وفت غروب میشود اینجا چه محشری
اینجا همه به فکر غنیمت گرفتنند
از گوشواره بگیر تا کهنه معجری
اصلا کجا نوشته که در روز معرکه
در قتلگاه باز شود پای مادری
اصلا کجا نوشته که هنگام غروب
در خیمه گاه باز شودای لشگری
اصلا کجا نوشته که در پیش خواهری
باید جدا کنند گلوی برادری
من مانده ام چطور تورا غسل می دهند
اصلا چه غسل دادنی اصلا چه پیکری
در زیر سم اسب جه میکردی ای حسین
از تو نمانده است برایم به جر سری
از روی نیزه سایه ات افتاده بر سرم
ممنونم ای حسین که در فکر خواهری
در کوفه زینب از توچه پنهان تمام کرد
ای کاش رفته بود سرت جای دیگری (نظر یادت نره ممنون.)
نازم ان اموزگاری راکه در یک تصف روز
دانش اموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون ازادی نویسد بر زمین
بعد ازان با خون 72 تن امضا کند
سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند
غافل از واقعه ی روز حسابت نکند
ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی
ان چنان باش که ارباب جوابت نکند
با اب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از اب کنید
خواهید که سربلند و جاوید شوید
تا اخر عمر تکیه به ارباب کنید
التمای دعا
روی دستش پسرش رفت ولی قولش نه
نیزه ها تاجگرش رفت ولی قولش نه
این چه خورشید غریبی استکه با حال خراب
پای نعش قمرش رفت ولی قولش نه
شیر مردی که در ان واقعه هفتادودوبار
دست غم بر کمرش رفت ولی قولش نه
هرکجا مینگری نام حسین است وحسین
ای دمش گرم سرش رفت ولی قولش نه