دختر ایران

لباس یاس بر تن کرد زهرا کنار دست ان بنشست مولا

دختر ایران

لباس یاس بر تن کرد زهرا کنار دست ان بنشست مولا

امان از دل زینب

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۴۷ ق.ظ

دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری

وقتی نمانده است برایش برادری

تا نیزه ات زدند زمین خورد خواهرت

با تو چه کرده اند در این روز اخری

از صبح یکسره به همین فکر میکنم

وفت غروب میشود اینجا چه محشری

اینجا همه به فکر غنیمت گرفتنند

از گوشواره بگیر تا کهنه معجری

اصلا کجا نوشته که در روز معرکه

در قتلگاه باز شود پای مادری

اصلا کجا نوشته که هنگام غروب

در خیمه گاه باز شودای لشگری

اصلا کجا نوشته که در پیش خواهری

باید جدا کنند گلوی برادری

من مانده ام چطور تورا غسل می دهند

اصلا چه غسل دادنی اصلا چه پیکری

در زیر سم اسب جه میکردی ای حسین

از تو نمانده است برایم به جر سری

از روی نیزه سایه ات افتاده بر سرم

ممنونم ای حسین که در فکر خواهری

در کوفه زینب از توچه پنهان تمام کرد

ای کاش رفته بود سرت جای دیگری (نظر یادت نره ممنون.)

  • هاجر کرمانی

نظرات  (۱)

سلام بر تو و صبر زیبایت بانو

کاش بتوانیم کمی مانند شما صبور باشیم زینب جان





ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی